لوگوی وب پایین است
لولود وحنا

آفرینش خدا

هرچی دلت بخواد...اینک مریم آفرینش میاید با کلی امکانات و مطالب جالب بله

لولود وحنا 

مریم جون:این هم یک هندوونه همراه با خیار در تابستان گرم...نوش جونتون

لولود:حمله به خیار به به

حنا:کله ات با کاکل هاش مزاحمه برو اونورتر

لولود و حنا 

 حنا با تعجب:اوااااااااااااا... چرا یهو کم شد؟

حنا:ای لولود ورپریده    ش         

لولود و حنا

لولود در حال چاله کندن وشعر خواندن:لولود و حنا بازی میکنند چقدره قشنگ... ای ای

 

لولود:منم دیگه حوصله ام نمیره سر... او او ش

لولو د وحنا

لولود:حنا...ببین چه چاله ای برای بازی کندم...

لولود:ببین از نظر مساوات و موازاتش خوبه؟

دایره اش خوبه؟

لولود:جامون میشه؟ش

لولود و حنا

مریم جون:چیه تو فکری حنایی؟

حنا با ناراحتی:دلم میخواست یک همدم هم کنارمون باشه...هیییییییی...

روزگار چقدر بدی توش

لولود و حنا

حنا باتعجب:وااااااااااا ...چته؟خوشگل ندیدی؟ش

لولود و حنا

حنا:چقدر خوبه خاک بازی چقدر خوبه خاک بازی ...

حنا:آره آره دوستش داره هر روز هر شب فکر یاره ش

لولود و حنا

حنا:فقط به خاطر اون روی گلت هیچی نمیگم بهش

حنا:خودمو کنترل میکنم...ش

لولود و حنا

حنا :فکنم یه کرم دیدم...

 پایان 

     


ادامه مطلب

[ یک شنبه 4 مرداد 1394برچسب:مرغام,لولود و حنا,

] [ 11 قبل از ظهر ] [ مریم آفرینش ]

[ ]

لولود غصه دار       

لولود با ناراحتی و غصه:من با غم لی لی لی لی چه سازم

چه مرهمی بر این دل شکسته بگذارم

 لولود                  او کیست که لم داده است؟

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

پایین تر میرویم!!

.

.

.

.

.

.

.

.

.     جیگر   

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

پایین تر میرویم!!

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

 

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

پایین تر

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

جیگر 

و او کسی نیست جز

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

 

.

جیگر

حنایی نام دیگر او هست تهرونی

گر چه به پای لی لی لی لی نمیرسد...

جیگر

تهرونی:خیلی هم دلت بخواد ...اون چی چیه دستت گرفتی ازش نور میاد؟

جیگر

لولود:یاد لی لی لی لی که میوفتم قلبم می شکند زتنهایی!!

تهرونی:آهای خانم لولو... اسمت لولو بود دیگه هان؟

لولود:حرف د را جا گذاشتی

لولود:آری لولود میباشم

تهرونی:بیا لولود یک لحظه...

جیگر

حنایی جیگر:یک لحظه بیا

جیگر

حنایی با کنجکاوی:اون چیه لولود به دماغت چسبیده؟

حنایی:بزار ببینم چیه؟

جیگر

تهرونی:یکم کاهو چسبیده بود به دماغت چقدر خوشمزه بودش

لولود :من برم بچرخم این دورو برا...

جیگر

لولود:خوبه برم پیشه در از درزهاش شاید غذایی سوسکی چیزی پیدا کنم؟به به به

تهرونی:اوا اصل کاریه یادت رفت؟ منم اومدم

لولود

لولود با تعجب:چطوری از اینجا تا اونجا صدام رو شنیدی تهرونی؟

تهرونی:چون گوشهام تیز هستن

لولود و حنا

 

حنایی:سایه هامونو ببین چه افتاده ان رو در؟

لولود:آره راست میگی...

لولود و حنا

حنایی شکمو:آخ جونم مورچه گازدار!!

لولود که حاضره:کو....کو کجاست؟

حنایی:ترتیبشو دادم

لولود :چرا نصف نکردی؟ 

حنایی

حنایی با کنجکاوی:احساس میکنم وقت تخم دادنم فرا رسیده...

لولود مشغول خوردن:به به چه پیازی

حنایی با دلخوری:پیاز نخور دهنت بو میگیره!!

لولود:از سیر که بدتر نیست

حنایی:به نظر تو اینجا جای خوبیه؟

لولود مشغول خوردن:نام نم نوم نام نوم کجا؟

حنایی:اینجا؟

مرغام

لولود با اضطراب:فکنم منم نزدیکه... بهتر نیست تو بری اول من بدم؟

حنایی:چه رویی داری ها مثل این که من اول اومدم.

لولود که داشت به حنایی فشار میاورد :بیا دو تایی کنار هم تخم بدهیم...

حنایی:به نظر تو واقعاً میشه پهلوی هم تخم داد؟چه بوی پیازی اه اه  

مرغام

لولود:باشه برو یکم کنار بتونم رد بشم

تهرونی:باشه ...تخمم افتاد بدو...

لولود:این دیگه چیه؟

مریم جون:این اسمش جارو هست برای این که زمین رو تمیز کنه

 

پایان


ادامه مطلب

[ دو شنبه 14 ارديبهشت 1394برچسب:لولود و حنایی,

] [ 7 بعد از ظهر ] [ مریم آفرینش ]

[ ]